در سال ۱۲۱۸هجری قمری زمانی که عباسمیرزا نایبالسلطنه فتحعلیشاه میشود، تبریز به «شهر ولیعهدنشین» تبدیل میشود. طبق همین سنت، مظفرالدینمیرزا نیز یک سال قبل از اینکه در سـال ۱۲۷۸ قمری به ولیعهـدی ناصرالدینشاه انتخاب شود، بهعنوان حاکم آذربایجان به تبریز میآید، ضمن اینکه این شهر در دوره جنگهای ایران و روسیه، مرکز ثقل و مقر فرماندهی است و بنا به دلایلی چند، مانند نزدیکی به سرحدات عثمانی و روسـیه تـزاری، همیشه در کانون توجه قرار دارد.
درحقیقـت بعـد از دربار تهران، دربار تبریز مهمترین مرکز سیاسی ایران بهشمار میرود؛ چراکه شاه آینـده از آن سر برمیآورد و آینده سیاسی کشور در آن تعیین میشود. شاید مجموع همین عوامل باشد که روسها را بر آن میدارد که نخستین مرکز اطفائیه ایران را در تبریز بنیان گذارند؛ مرکزی که برخی پژوهشها، تأسیس آن را در سال ۱۲۲۱ خورشیدی میدانند.
ازآنجاکه روز ۷ مهر در تقویم ملی ما به «روز آتشنشانی و ایمنی» شناخته میشود، امروز بهانهای داریم تا در صفحه تاریخ و هویت شهرآرا درباره اطفای حریق یا همان آتشنشانی در مشهد قدیم بگوییم.
در روزگاری که وسایل ارتباطی بسیار مختصر و اندک بوده است، برای باخبر شدن از حریقهایی که تبریز را تهدید میکند، یک برج به ابتکار روسها ساخته میشود؛ برج آتشنشان یا «یانقین» که هنوز هم در شهر تبریز برپاست. یک نفر پیوسته بر فراز آن چشم میکشد تا از هرجای شهر دودی برخاست، بلافاصله به نیروهای پایین برج خبر دهد و عملیات اطفای حریق در کمترین زمان ممکن با چند پمپ دستی برنزی و مسی دوطرفه آغاز شود.
در مشهد و دیگر شهرهای ایران، اما چنین وسایلی وجود ندارد. آنطور که روزنامه «حبلالمتین» در شماره ۹ سال هشتم انتشار خود به تاریخ ۱۰شعبان۱۳۱۸ برابر با ۱۲آذر ۱۲۷۹خورشیدی درباره «حریق در خراسان» مینویسد، شهر مشهد «اسباب اطفائیه» ندارد؛ «در خیابان علیا، جنب شفاخانه حضرت رضا، ساعت ۶ ایرانی که ۱۲انگلیسی است، بیستم ماه جمادیالاخری (۲۳ مهر) میباشد، حریقی واقع شد و بسیار نقصان به اهالی وارد آورد، ولی چون کاروانسرا و مدرسه در آن محل واقع است، مردم اجتماع نموده و با زحمات بسیار به اطفای آن پرداختند.
با وجود این، شش باب دکان با اموال و اثقال خاکستر گردید، بهطوریکه از دیده صاحبان آن دکاکین بهجای اشک، خون میبارد. افسوس که در همچو بلدی که دارای این وضع خیابان است، اسباب اطفائیه وجود ندارد». نویسنده این مطلب، تأسف میخورد که شهری که قدیمیترین خیابان ایران را دارد، وسیلهای برای خاموش کردن آتش ندارد.
در این روزها حریقی اگر رخ میدهد، خاموش کردن آن برعهده قوای نظمیه و پلیس است. کمااینکه در مطلبی که روزنامه «نوبهار» در شماره ۲۲ سال اول خود به تاریخ ۱۷محرم ۱۳۲۹قمری، برابر با ۲۷دی۱۲۸۹ درباره درگیری پلیسها و دربانهای آستانه منتشر کرده است، مفاد نامهای از دربانها را میآورد که آن را جناب حاجیمیرزاعلیاصغر رضوی برای جناب ایالت میفرستد تا غائله را بخواباند. اولین بند نامه این است: «انتظام و مسئولیت چهار بست کلیتاً با دربانها باشد و پلیسها را در آنجا امرونهی باقی نماند، ولی شبها دزدبگیری و مسئولیت سرقت و حریق با پلیس باشد».
حریقهای مشهد در این دوره به کمک تخریب بناهای همجوار و با بهرهگیری از آب جاری یا آب حوض منازل اطراف خاموش میشود؛ البته گویا در سالهای بعد، چند پمپ در مشهد برپا میشود که از آنها برای پمپاژ آب حوض یا جوی استفاده میشود. روزنامه اطلاعات یومیه در شماره۱۹۵ سال اول خود به تاریخ ۱۹شوال ۱۳۳۲قمری، برابر با ۱۸شهریور۱۲۹۳ گزارش مفصلی از حریق شب گذشته بازار بزرگ مشهد و نحوه اطفای آن مینویسد.
آنطور که از اسناد برمیآید، تا قبل از این گزارش، هیچ نشانی از استفاده از پمپ در اطفای حریقهای مشهد نیست؛ «قریب ساعت۴ دکان سیگارفروشی غلامرضانام تبریزی متصل به دکاکین زیر کمیسری سرشور، غفلتا مشاعل گردیده، پلیسهای کمیسری بهمحض شکستن درب دکان، شراره آتش طوری به میانه بازار زبانه کشیده که درب دکان مقابل آتش گرفته و چون در دکان سقطفروشی، وصل به دکان سیگاری و دکان مقابل چندین چیلک نفت بوده، سریعا محترق و شراره آتش به سایر دکاکین و سقف چوبی بازار سرایت کرده، اتاقهای کمیسری را فراگرفته.
مأموران کمیسری همینقدر فرصت کرده که با تلفن به اداره نظمیه اطلاع داده و درصدد اطفای نایره و جلوگیری زبانههای آتش جسور برآمده بودند. از طرف اداره نظمیه به تمام کمیسریهای محلات قدغن شد بهفوریت کلیه صاحبمنصبان و پلیسان کشیک به کمک بروند. از حسن اتفاق، موقع عوض شدن کشیک پلیس بوده، یک کشیک را برای حفاظت محلات گذارده و کشیک دیگر با نهایت سرعت به محل احتراق برده.
مطابق دستورالعمل اداره نظمیه، یک قسمت پلیس را در بازار و گذرها به جهت پاییدن سیدعلیها و جلوگیری از شراره چپاولیان که با یک شدت و حرارتی حاضر شده بودند و برای حراست اموال کسبه که دکاکین خود را خالی کرده و در بازار ریخته بودند، مأمور نمود.
بقیه از اطراف با بیل و کلنگ مشغول بریدن و قطع کردن اتصال دکاکین و خانههای اطراف آتش شده و بر حسب تقاضای اداره نظمیه، دستگاه تلمبه بزرگ از بانک مرابحه قزاقهای مأمور بانک بهفوریت به بازار آورده و نیز یک دستگاه تلمبه دیگر هم از خانه حاجیمحمدحسن حکاک آورده، از دو طرف بازار مشغول پاشیدن آب به محل احتراق شدند.
حوضهای خانههای اطراف که تمام شد، سقف حمام شاه را که متصل به بازار است، خراب، تلمبه را نصبکرده، مشغول آب زدن شدند. پس از زحمات زیاد از تجاوز نایره به اطراف، جلوگیری و تا قبل صبح، آتش را خاموش کردند».
بدیهی است اطفای حریق با استفاده از روشهای سنتی یا تخریب بنا، در عین ناکارآمدی، آسیبهای فراوانی بهدنبال دارد؛ روزنامه اطلاعات یومیه در همان شماره ۱۹۵ خود مینویسد: «۳۶درب دکان از آنتیقهفروش، قالیفروش، رزازی و سمساری، قنادی، عطاری، نانوایی، بلورفروشی، صرافی، فشنگفروشی، دواخانه و ... که در اکثر آنها اجناس و اشیای احتراقیه بوده، با کمیسری آتش گرفته. شش دربند را هم برای انفصال کوبیده و خراب کردند.
۳۱درب آن با اسباب سوخته، بقیه را اسبابهای آن را خارج نمودند. در موقع اطفای نایره، دو نفر از صاحبمنصبان نظمیه که مشغول خراب کردن بودند، از پشتبام پرت شده، به پای یک نفر و کمر دیگری صدمه وارد آمد که در تحت معالجه هستند و نیز یک نفر پلیس، پشتبام یک دکان را که از داخل مشتعل شده بود، سوراخ میکرد. دو نفر متفرقه هم ایستاده بودند.
بهواسطه سوختن تیرها، یکمرتبه سقف خراب [شد]، پلیس و دو نفر دیگر در خاک و آتش فرورفته، با کمال سرعت آنها را بیرون آوردند. پا و پشت و دست آنها سوخته، مجروح شده بود. روز که پلیسها اطراف بازار را گرفته و مشغول خراب کردن اتاقهای نیمسوخته بودند، یک اتاق به روی سه نفر متفرقه، خراب، یک نفر از آنها کوبیده و مجروح شده، حمل به مریضخانه انگلیس کردند که مشرف به موت است».
روزنامه «نوبهار» نیز که در همین تاریخ (۱۹شوال ۱۳۳۲قمری) و در شماره۷۴ سال دوم خود، ذیل وقایع شهری به «حریق دهشتناک» پرداخته است، این شیوه را نقد میکند و مینویسد: «آه چه حریقی! چه آفتی! که آجرها هم سوخته بود و متأسفانه درمیان آن هیاهو و غرش زبانههای آتشین و دود و همهمه، بهجز ازدحام بیمعنی و آبپاشیهای بیقاعده، چیزی دیده نمیشد. از حسن اتفاق، سقفهای تخته تمام شده، پشته یابوها هم تمام شد و حریق از حد جسورانه خودش تجاوز نکرد، والا تمام بازار طعمه حریق زبانهدار شده بود».
روزنامه رعد، دیگر جریدهای است که چند روز بعد در شماره ۱۹ سال پنجم انتشار خود به تاریخ ۲۴شوال ۱۳۳۲قمری، برابر با ۲۳شهریور۱۲۹۳ و از طریق مشهد مینویسد: «..، چون در خانههای اطراف، آب جاری کمیاب بود و اسباب خاموش کردن موجود نبود، ۳۶ باب مغازه دکان سوخت. از طرف نظمیه اقدامات به عمل آمده، از بانک روس تلمبه آورده، مشغول آب زدن شدند. هشت باب دکان را هم خراب کردند. میگویند زیاده از ۵۰هزار تومان ضرر به صاحبان دکاکین وارد آمده».
در این بین تبریز که پیشگام امر اطفای حریق است، درست ۱۰ سال بعد از ایجاد بلدیه، تشکیلات «اطفائیه» را در اردیبهشت ۱۲۹۶ خورشیدی افتتاح میکند. در مشهد، اما نهاد مشخصی برای فرونشاندن حریقهای گاهوبیگاه نیست و روش اطفای حریق بههمت نیروهای نظمیه، به یاوری مردم تا اواخر دوره قاجار، همچنان برقرار است.
روزنامه «فکر آزاد» در شماره۳۳ سال اول خود به تاریخ ۱۲ربیعالاول ۱۳۴۱قمری، برابر با ۱۰آبان ۱۳۰۱خورشیدی، از حریق پنج روز قبل مشهد در دکان عطاری حاجسیدحسن عطار در اول بازارچه سرسوق خبر میدهد که به همین شیوه فرونشسته است: «از کمیسری بازار به رئیس نظمیه راپورت داده، آقای یاور پاشاخان با ادوات اطفائیه به محل حریق حاضر شده و از سایر نواحی هم کمک طلبیده، به مساعدت عدهای از اهالی، حریق را خاموش مینمایند».
همین روزنامه، یازده روز بعد در شماره۳۵ از حریق سخت کاروانسرای «مشهدیستار» مینویسد که «مردم و نظامیان مشغول اطفای آتش بودند.» یا در شماره۴۹ به حریق منزل آقای سرهنگ مهدیخان، رئیس توپخانه، اشاره میکند که «آقای رئیس نظمیه با عدهای آژان و آلات اطفائیه به محل حریق رفته، حریق مزبور را به مساعدت عدهای از نظامیان، خاموش نمودند».
تشکیلات اطفائیه اواخر دهه اول قرن گذشته، در مشهد پامیگیرد. در این دوره، نیروهای تنظیف اداره احتسابیه بلدیه ضمن نظافت شهر، وظیفه کمک برای اطفای حریق را نیز برعهده دارند؛ کمکی که در بیشتر مواقع نتیجه خاصی بهدنبال ندارد و نیاز به تشکیلات اطفائیه را بیشازپیش مشخص میسازد. خود شهرداری در آن روزها در عمارت بزرگ (انبار فعلی نیروی انتظامی) دایر است؛ به همین دلیل گاراژ خرازی را در جوار خودش، بهعنوان نخستین ایستگاه اطفائیه، انتخاب میکند.
در آنجا تعدادی گاری اسب و سطل آب بهعنوان وسیله اطفای حریق موجود است و تعدادی نظامی نیز بهعنوان نخستین مأموران آتشنشانی مشهد انتخاب میشوند؛ اگرچه هیچکدامشان اطلاعی در این زمینه ندارند. شیوههای اطفای حریق در کشور، تغییر کرده است؛ به همین دلیل شهرداری مشهد یک سال قبل از جابهجایی به مکان فعلی خود، یعنی در سال ۱۳۱۱خورشیدی، درخواستی برای خرید یک ماشین آبپاش، مکتوب میکند.
تحویل این ماشین دو تنی بهدلیل جابه جایی ساختمان شهرداری از ارگ به میدان پهلوی (شهدای فعلی)، با تأخیر روبهرو میشود. پس از این جابهجایی است که نخستین شعبه آتشنشانی در مشهد پا میگیرد. اطفائیهچیها در این دوره علاوهبر خاموش کردن آتش، وظیفه دارند با ماشین آبپاشی که دراختیار دارند، معابر و خیابانها را بشویند و درختان را هم آبیاری کنند.
روزنامه «آفتاب شرق» در ۲۶ آذر سال۱۳۱۵ و زیر تیتر «ساختمان آتشنشانی» مینویسد: «اداره شهرداری شروع به ساختن محلی برای اتومبیلهای آتشنشانی و مأمورین آتشنشانی کرده است. محل مزبور در ابتدا، امتداد شمالی خیابان پهلوی و از اراضی گورستان آبمیرزا انتخاب گردیده و با سرعت پیشرفت مینماید».
این مکان شامل نه دهانه گاراژ است که بالای آنها، سه اتاق بهمنظور آسایشگاه قرار دارد. در مقابل این بخش، دو ساختمان مجزای کوچک نیز برای نگهبان و ناظم آتشنشانی ساخته شده است.
۲۶ آبان ۱۳۱۶ دائره اتومبیل شرکتسهامی مرکزی از طریق وزارتداخله، قرارداد خرید یازده دستگاه خودروی پنجتنی آتشنشانی کارخانه خودروسازی چکی اِشکودا را میبندد. سهم شهرهای شیراز، بابلسر، بهشهر، آمل، تبریز، قوچان و بروجرد یک دستگاه است و فقط اصفهان و مشهد هستند که دو دستگاه از این خودروی مدرن را میگیرند که با مخزن پر تا پنجاه کیلومتر نیز سرعت دارد؛ البته این خودروها در نیمه دوم سال ۱۳۱۷ به مشهد میرسند تا آتشنشانی مشهد با سه خودروی ویژه، شامل دو اتومبیل پنجتنی و یک اتومبیل دوتنی، نهتنها حریقهای مشهد که در برخی مواقع، حریقهای شهرهای مجاور را نیز فروبنشاند.
*این گزارش ۵ شنبه ۶ مهرماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۰۴۴ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.